رویای گم شده

ساخت وبلاگ
وقتی تلاش مجددم برای پیدا کردن نسخه خوان مناسب با ناکامی روبه رو شد،چند ماهی تقریباً موضوع را کنار گذاشتم و از آن فاصله گرفتم تا فرصت ها از راه برسند. زمان کار خودش را می کرد و به تدریج حس ناخوشایند اولیه ام تعدیل می شد. بالاخره یک روز به داستان برگشتم و شروع کردم به بازخوانی و ویرایش وسواس آمیزش. روزی یک صفحه، با خود قرار گذاشته بودم ؛ نگذارم کار به بی حوصلگی و سرهم بندی بکشد. با هر شروع تمام متن را از اول تا جایی که بازبینی شده بود ، ازنو می خواندم و به ندرت پیش می آمد که سطری یا صفحه ای بدون دستکاری تازه از زیر نگاهم بگذرد. با وجود این نگران تفوق زاویه ی نگاهم و تحمیل آن به شخصیت های مختلف داستان بودم که هریک اقتضای جنس و سن و سواد و طبقه ی خود را داشتند و به طور ناخودآگاه دستخوش نوع برداشت من از نحوه ی بروز خود می شدند. دشواری کار برای هر مولفی آنجاست که هرگز نمی تواند بازتاب دهنده ی مواجهه ی بی واسطه و از درون افراد با جهان باشد .درواقع تا در لابیرنت خود محبوس بودم ، معیاری برای تعیین سطح شخصیت پردازی در داستان نداشتم .اما به هرحال کسی زیربار خواندن نسخه ی اولیه ام نرفته بود و اعتراف به این دستِ تنهایی ، خاصیتی نداشت جز این که انگیزه ام برای اتمام کار را دستخوش نوسان کند. به صفحه ی بیست و پنج رسیده بودم که شماره ی 85 اندیشه پویا درآمد و شانس این را پیدا کردم که نقد و بررسی مجموعه داستان "آن چنان تر" هاجر رزم پا به قلم علی مسعودی نیا را در بخش کتابخانه این شماره بخوانم. نقدی چنان کاردرست و فنی که انگار داستانم را خوانده و از زاویه ای حرفه ای زیر ذره بین گرفته باشد. فرم و تکنیک هایی که به کار هر مولفی می آید را با ارجاع به مصداق، مفهوم و کاربردی کرده بود . کوشش نویسنده برا رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 18:49